شکست اس.را.ئیل در جنگ ۱۲ روزه با ایران/ بزرگترین ابر قدرت جهان در برابر ایران تسلیم شد.
جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل آزمونی مهم و سخت برای مردم، سیاستمداران و نظامیان نیروهای مسلح ایران بود. در این آزمون، ایران عزیز در برخی شاخص ضعف داشت و در برخی شاخص ها قدرتمند ظاهر شد. عملکرد درخشان ایران در برخی زمینه های نظامی، سیاسی و اجتماعی سبب شد که در این جنگ تحمیلی سربلند بیرون بیاید.
یک رسانه عبری زبان اعلام کرد تلفات ارتش اسرائیل در جنگ ۱۲ روزهاش با ایران دو برابر میزان خسارتی است که طی ۲۱ ماه جنگ با حماس متحمل شده است
پایگاه خبری روتر در گزارشی به نقل از گزارش وزارت دارایی اسرائیل خبر داد، حجم تلفات وارد شده به اسرائیل بر اثر ضربات وارد شده از سوی ایران طی ۱۲ روز دو برابر زیانهای مادی است که اسرائیل طی جنگ خود با غزه که ۲۱ ماه است ادامه دارد، میباشد.
به نوشته این پایگاه اطلاع رسانی، این زیانها در حالی است که ارتش اسرائیل بیش از دو دهه است که خود را برای این تهاجم آماده میکرد تا اینکه بامداد جمعه ۱۳ ژوئن عملیات خود را آغاز کرد.
بزرگترین ناکامی اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه
از منظر راهبردی، ناکامی بزرگتر اسرائیل در این جنگ، ناتوانیاش در بیثباتسازی یا فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران بود. ترورها و حملات غافلگیرکننده نهتنها نتیجهای دربر نداشت، بلکه موجب انسجام عمومی در داخل ایران و افزایش حمایت مردمی از حکومت در برابر تجاوز خارجی شد. استفاده از عوامل نفوذی مسلح، پهپادهای جاسوسی و تهاجمی پیشرفته در شهرهایی چون تهران، نیز نتوانست نتیجه دلخواه را رقم بزند.
در جمعبندی، اسرائیل در حالی مجبور به توقف جنگ شد که نتوانست اهداف راهبردیاش—اعم از نابودی برنامه هستهای یا تغییر نظام در ایران—را محقق سازد. این واقعیت، مفهوم «بازدارندگی» را در ذهن تصمیمسازان اسرائیلی بیش از پیش زیر سؤال میبرد.
تحلیل این بخش از جنگ ایران و اسرائیل نشان میدهد که پذیرش آتشبس از سوی تلآویو تنها به دلیل فشارهای دیپلماتیک نبوده، بلکه تحولات میدانی غیرمنتظرهای نیز اسرائیل را وادار به عقبنشینی کرده است. در اینجا، به دو عامل اصلی اشاره میکنیم؛
۱. واکنش سریع و موثر ایران
ایران نهتنها توانست ضربه اول اسرائیل را مهار کند، بلکه با ابتکار عمل موشکی در ۲۴ ساعت نخست، تلآویو و دیگر شهرها را با موجهایی از موشکهای دقیق هدف قرار داد. این واکنش، اعتماد بهنفس ارتش را به نمایش گذاشت و نشان داد ایران برای جنگی فرسایشی و بلندمدت نیز آمادگی دارد؛ جنگی که ظرفیت اسرائیل برای تحمل آن محدود است.
۲. خسارات داخلی بیسابقه
طبق گزارشها، زیرساختهای نظامی، امنیتی و صنعتی اسرائیل بهطور چشمگیری آسیب دیدند و زندگی روزمره شهروندان به حالت اضطراری شبانهروزی درآمد. اختلال در اقتصاد، آموزش، و حتی پروازهای هوایی، این رژیم را در وضعیتی فلجکننده قرار داد. برآورد خسارات بین ۳ تا ۵.۳ میلیارد دلار در روزهای نخست جنگ، نشان از فشار اقتصادی سنگینی دارد که تداوم آن میتواند پشتیبانی افکار عمومی اسرائیل از جنگ را فرسایش دهد و بنیامین نتانیاهو را در تنگنای داخلی قرار دهد.
این دو عامل راهبردی باعث شدند اسرائیل—با وجود آغازگر بودن در جنگ—بدون دستیابی به اهداف اعلامشده، به آتشبس تن دهد.
زیرا تداوم پرداخت این هزینهها بهصورت فزاینده، ممکن است به مرور زمان به فرسایش حمایت مردمی در اسرائیل از ادامه جنگ منجر شود؛ موضوعی که میتواند دولت نتانیاهو را با چالشی جدی در داخل مواجه کند.
طبق گزارش روزنامه اقتصادی اسرائیلی کالکالیست، **برآورد اولیه خسارات ناشی از حملات موشکی حدود ۵.۳ میلیارد دلار بوده است. همچنین، وبگاه آمریکایی بلومبرگ با استناد به دادههای وزارت دارایی اسرائیل، میزان این خسارات را حدود ۳ میلیارد دلار اعلام کرده است
ایران و پر کردن خلأها
ایران جنگ را آغاز نکرده بود و قصد آن را هم نداشت، اما پس از نبرد «طوفان الاقصی» و در سایه تهدیدهای مکرر اسرائیل و حملات پیشین تلآویو—از جمله حمله هوایی در اکتبر ۲۰۲۴—خود را برای چنین درگیریای آماده کرده بود.
از همان آغاز حمله اسرائیل در ۱۳ ژوئن (ژوئن)، ایران ادامه مذاکرات و روند سیاسی با واشنگتن را مشروط به توقف حملات اسرائیل علیه خود کرد. در عین حال، ایران اعلام آمادگی کرد که در صورت تحمیل جنگ، با قدرت وارد آن خواهد شد؛ اتکای اصلیاش نیز بر توانمندی موشکی و برگهای برندهای بود که هنوز از آنها استفاده نکرده بود—مانند بستن تنگه هرمز یا وارد کردن متحدان منطقهای خود به میدان، از جمله حزبالله لبنان که نزدیکترین گروه به مرزهای شمالی فلسطین است، همچنین الحشدالشعبی در عراق و انصارالله در یمن.
جنگ به پایان رسید، اما…
ایران، اسرائیل و ایالات متحده آمریکا—هر کدام برداشت و محاسبات خاص خود را از جنگ دارند. این درگیری نشان داد که اسرائیل توان تصمیمگیری سریع و قاطع در میدان جنگ را ندارد، آمریکا تمایلی به ورود به یک جنگ فرسایشی بلندمدت ندارد، و ایران نیز با توجه به آسیب پدافند هواییاش، تمایلی به تداوم درگیریها ندارد.
این به معنای آن است که هر طرف، در جریان این نبرد کوتاهمدت (کمتر از دو هفته)، هم نقاط قوت خود را شناخت و هم نقاط ضعفش را آشکارا دید. بنابراین، توقف جنگ نه از موضع ضعف، بلکه برای مرمت شکافها و تقویت توان دفاعی و تهاجمی صورت گرفت—آمادگی برای جنگی احتمالی دیگر، مستقیم یا نیابتی، که ممکن است در صورت شکست مذاکرات ایران و آمریکا و عدم تخریب جدی برنامه هستهای ایران، شعلهور شود.
با وجود پنهانکاری شدید اسرائیل درباره میزان خسارات، میتوان گفت ایران موفق شد در برابر حمله اسرائیل مقاومت کند و دقت و قدرت تخریب بالای موشکهایش را به رخ بکشد. همچنین روشن شد که تهران هنوز از برخی ابزارهای بازدارندهاش استفاده نکرده و آنها را برای تقابلهای احتمالی آینده محفوظ داشته، بهویژه در شرایطی که دشمنی با اسرائیل پس از این حمله، عمق و شدت بیشتری یافته است؛ چالشی جدی برای امنیت ملی، هویت تاریخی و آرمانهای منطقهای ایران