کوریدور زنگزور کجاست و چرا اهمیت دارد؟
کوریدور زنگزور کجاست و چرا اهمیت دارد؟اول اینکه صلح میان جمهوی آذربایجان و ارمنستان به جای آنکه با میانجیگری ایران برقرار شود چرا باید به ابتکار آمریکا نیازمند باشد؟ و دوم اینکه ضعف دیپلماسی ما به آمریکا فرصت داده است با راهکار سیاسی به دالان زنگزور دست پیدا کند و به راحتی همسایه دیوار به دیوار ایران در منطقه حساس شمال غرب شود.
کریدور زنگزور دقیقا کجاست؟
کوریدور در لغت به معنای راهرو یا دالان است، اما در حمل و نقل و تجارت بینالمللی، به مسیرهای مشخص و مهمی اطلاق میشود که برای جابجایی کالاها، خدمات و افراد از یک منطقه به منطقه دیگر، یا از یک کشور به کشور دیگر استفاده میشود این مسیرها میتوانند شامل جادهها، راهآهن، مسیرهای دریایی و هوایی باشند.
دالان زنگزور
زنگِزور منطقهای تاریخی و جغرافیایی در ارمنستان شرقی است و در دامنههای کوههایی با همین نام جای گرفته و امروزه عمدتاً با استان سیونیک جمهوری ارمنستان مطابقت دارد.
اما، کریدور زنگزور (یا کریدور زنگهزور) به منطقهای در جنوب قفقاز اشاره دارد که نقش مهمی در ارتباطات جغرافیایی و حملونقل در این منطقه ایفا میکند. این کریدور در واقع راهی است که جمهوری آذربایجان را از طریق ارمنستان به نخجوان و در نهایت به ترکیه متصل میکند.
کریدور زنگزور در منطقهای بین ارمنستان و نخجوان قرار دارد. نخجوان یک منطقه خودمختار متعلق به جمهوری آذربایجان است که به صورت زمینی با خاک اصلی آذربایجان متصل نیست و توسط ارمنستان از آن جدا شده است. این کریدور از بخش جنوبی ارمنستان، یعنی استان سیونیک (که گاهی زنگزور نامیده میشود)، عبور میکند.
نیکول پاشینیان نخستوزیر ارمنستان و الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان در کاخ سفید و در حضور دونالد ترامپ با امضای توافقنامه احداث کریدور زنگزور که حالا ترامپ نام پل ترامپ یا گذرگاه ترامپ را به آن داده، رسماً پذیرفتند یک شرکت آمریکایی در مرز شمال غربی ایران چنین مسیری ایجاد کند و آمریکا و ارمنستان این مسیر را کنترل و اداره کنند. بدین ترتیب حضور آمریکا در شمال غربی ایران توسط دو همسایه ایران به رسمیت شناخته شد.
بر اساس گزارشها، ارمنستان موافقت کرده است که حقوق انحصاری مدیریت این کریدور را برای ۹۹ سال به ایالات متحده واگذار کند. دونالد ترامپ این مسیر را «مسیر ترامپ برای صلح و شکوفایی جهانی» نامید و ادعا کرد که این نامگذاری به افتخار او صورت گرفته، هرچند او شخصاً چنین درخواستی نکرده بود. این کریدور که اکنون با عنوان «زنگزور فرامرزی» شناخته میشود، مسیری است که آذربایجان را به نخجوان متصل میکند و از خاک ارمنستان میگذرد. اما برخلاف مسیرهای معمول، این گذرگاه تحت حاکمیت کامل ارمنستان نخواهد بود، بلکه تحت نظارت بینالمللی یا منطقهای اداره میشود.
دلیل اهمیت کریدور زنگزور برای ایران
از آنجایی که ارمنستان راه ارتباطی ایران با گرجستان، روسیه و تعدادی از کشورهای اروپایی است، مناطق آن بهویژه زنگزور برای ایران اهمیت اقتصادی و ژئوپلیتیکی دارد و اگر میخواهید بدانید که تغییرات جدید در کریدور زنگزور چه ضرری برای ایران دارد، خوب است بدانید هر تغییری در کنترل زنگزور یا حاکمیت آن، روی منافع ملی کشورمان تاثیر مستقیم خواهد داشت.
کریدور زنگزور برای ایران اهمیت ژئوپلیتیکی و اقتصادی دارد، زیرا این کریدور در همسایگی مرز شمالی ایران قرار دارد و هرگونه تغییر در وضعیت آن میتواند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر منافع ملی ایران تأثیر بگذارد. ایران از طریق ارمنستان به کشورهای شمالی از جمله گرجستان، روسیه و اروپا دسترسی دارد، اما ایجاد یک کریدور آذربایجانی میتواند این مسیر را محدود کرده یا از بین ببرد.
پیامد های کوریدور زنگزور برای ایران
در صورت اجرایی شدن طرح کریدور زنگزور، آذربایجان قادر خواهد بود بدون عبور از خاک ایران، بهصورت مستقیم و زمینی به جمهوری نخجوان راه پیدا کند و در این صورت، نقش ایران در ترانزیت منطقهای کمرنگ خواهد شد. ضمنا در صورت اجرایی شدن طرح کریدور زنگزور و تحت کنترل درآوردن زنگزور توسط جمهوری آذربایجان، ممکن است ارتباطات کشورمان با کشورهای دیگر مانند گرجستان، تحتالشعاع قرار گیرد
۷ صفر شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام یا میلاد امام کاظم علیه السلام
۷ صفر شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام یا میلاد امام کاظم علیه السلام ؟؟؟
۲۸ صفر تاریخ دقیق شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام بوده
و ۷ صفر میلاد امام موسی کاظم علیه السلام است.
چند سالی است که عده ای به تبعیت از مردم عراق، ۷صفر را در ایران روز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام اعلام کرده و مراسم عزا می گیرند و حال آنکه قول مشهور و معتبر، شهادت آن حضرت در ۲۸صفر است
بنابراین، برای پاسخ به این نکته که دیدگاه آنان ضعیف است چند نکته قابل بررسی است:
بسیاری از محدثان و مورخان قدیم و جدید شیعه، ۲۸ صفر را روز شهادت امام معرفی کرده اند.
برای اولین بار محمدبن مکی عاملی (معروف به شهیداول) از علمای قرن۸ نظریه ۷صفر را بدون سند و عبارت قیل آمده است که ضعف سندی دارد.
گزارش دیگری که مستند قائلان به ۷ صفر است، از کتابی با عنوان موجز تواریخ الائمه الاثنی عشر، منتسب به یکی از علمای زیدی مذهب (۴ امامی) به نام قاسم بن ابراهیم رسی از علمای قرن۳ است.
در بررسی های انجام شده، انتساب این روایت و این کتاب مختصر با عنوان موجز به قاسم درست نیست.
نیز لازم به ذکر است که قاسم رسی متوفی 246قمری است. جالب آنکه قاسم، شهادت امام عسکری علیه السلام را در سال 260 ذکر کرده است، اما وی در این تاریخ(260ق) زنده نبوده است تا شهادت امام را گزارش کند، پس چگونه تاریخ شهادت امام عسکری(ع) را نوشته است؟
همچنین بخش انتهایی کتاب یعنی زندگانی اهل بیت(ع) در نسخه قدیمی نیست و این بخش بعدها اضافه شده است.
گزارش قاسم نیز بر فرض پذیرش، بدون سند و مرسل است. یعنی گوینده آن مشخص نیست. لذا قابل اعتماد نیست.
هیچ یک از علمای بزرگ شیعه مانند شیخ صدوق، مفید، طوسی و دیگران گزارش 7 صفر را نقل نکرده اند و گویا چنین گزارشی نبوده یا اعتبار آن را نپذیرفته اند. بلکه همگی بر ۲۸ صفر اتفاق دارند.
در منابع متقدم و معاصرشیعه، اخبار شهادت امام حسن(ع) در ۲۸ صفر مورد توجه بوده است چنانکه ابن خزاز و شیخ عباس قمی ۲۸ صفر را صحيح و معتبر می دانند.
نکته دیگر آنکه منابعی چون کفعمی اگرچه گزارش۷صفر را از شهید اول نقل کرده اند، اما گزارش ۲۸صفر را پذیرفته اند.
در تعدادی از منابع تاریخی و حدیثی مانند:
طبرسی در اعلام الوری، فتال نیشابوری در روضه الواعضین، فاضل حموی در انیس المومنين و شیهد اول در الدروس الشرعیه و شیخ عباس قمی در وقایع الایام، ۷صفر را روز میلاد امام کاظم علیه السلام نقل کرده اند.
حال چگونه برخی روایت ۷صفر درباره شهادت را از شهیداول می پذیرند ولی روایت ولادت امام کاظم علیه السلام در ۷صفر را از او نمی پذیرند؟
برای مطالعه بیشتر ر.ک:
بررسی و نقد گزارشهاي تاریخ شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام، فصلنامه تاریخ اسلام، شماره ۳و۴، يدالله مقدسی.
جمع بندی:
۷ صفر میلاد امام کاظم علیه السلام است.
✍️ محمدجواد یاوری سرتختی
شکست اس.را.ئیل در جنگ ۱۲ روزه با ایران/ بزرگترین ابر قدرت جهان در برابر ایران تسلیم شد.
جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل آزمونی مهم و سخت برای مردم، سیاستمداران و نظامیان نیروهای مسلح ایران بود. در این آزمون، ایران عزیز در برخی شاخص ضعف داشت و در برخی شاخص ها قدرتمند ظاهر شد. عملکرد درخشان ایران در برخی زمینه های نظامی، سیاسی و اجتماعی سبب شد که در این جنگ تحمیلی سربلند بیرون بیاید.
یک رسانه عبری زبان اعلام کرد تلفات ارتش اسرائیل در جنگ ۱۲ روزهاش با ایران دو برابر میزان خسارتی است که طی ۲۱ ماه جنگ با حماس متحمل شده است
پایگاه خبری روتر در گزارشی به نقل از گزارش وزارت دارایی اسرائیل خبر داد، حجم تلفات وارد شده به اسرائیل بر اثر ضربات وارد شده از سوی ایران طی ۱۲ روز دو برابر زیانهای مادی است که اسرائیل طی جنگ خود با غزه که ۲۱ ماه است ادامه دارد، میباشد.
به نوشته این پایگاه اطلاع رسانی، این زیانها در حالی است که ارتش اسرائیل بیش از دو دهه است که خود را برای این تهاجم آماده میکرد تا اینکه بامداد جمعه ۱۳ ژوئن عملیات خود را آغاز کرد.
بزرگترین ناکامی اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه
از منظر راهبردی، ناکامی بزرگتر اسرائیل در این جنگ، ناتوانیاش در بیثباتسازی یا فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران بود. ترورها و حملات غافلگیرکننده نهتنها نتیجهای دربر نداشت، بلکه موجب انسجام عمومی در داخل ایران و افزایش حمایت مردمی از حکومت در برابر تجاوز خارجی شد. استفاده از عوامل نفوذی مسلح، پهپادهای جاسوسی و تهاجمی پیشرفته در شهرهایی چون تهران، نیز نتوانست نتیجه دلخواه را رقم بزند.
در جمعبندی، اسرائیل در حالی مجبور به توقف جنگ شد که نتوانست اهداف راهبردیاش—اعم از نابودی برنامه هستهای یا تغییر نظام در ایران—را محقق سازد. این واقعیت، مفهوم «بازدارندگی» را در ذهن تصمیمسازان اسرائیلی بیش از پیش زیر سؤال میبرد.
تحلیل این بخش از جنگ ایران و اسرائیل نشان میدهد که پذیرش آتشبس از سوی تلآویو تنها به دلیل فشارهای دیپلماتیک نبوده، بلکه تحولات میدانی غیرمنتظرهای نیز اسرائیل را وادار به عقبنشینی کرده است. در اینجا، به دو عامل اصلی اشاره میکنیم؛
۱. واکنش سریع و موثر ایران
ایران نهتنها توانست ضربه اول اسرائیل را مهار کند، بلکه با ابتکار عمل موشکی در ۲۴ ساعت نخست، تلآویو و دیگر شهرها را با موجهایی از موشکهای دقیق هدف قرار داد. این واکنش، اعتماد بهنفس ارتش را به نمایش گذاشت و نشان داد ایران برای جنگی فرسایشی و بلندمدت نیز آمادگی دارد؛ جنگی که ظرفیت اسرائیل برای تحمل آن محدود است.
۲. خسارات داخلی بیسابقه
طبق گزارشها، زیرساختهای نظامی، امنیتی و صنعتی اسرائیل بهطور چشمگیری آسیب دیدند و زندگی روزمره شهروندان به حالت اضطراری شبانهروزی درآمد. اختلال در اقتصاد، آموزش، و حتی پروازهای هوایی، این رژیم را در وضعیتی فلجکننده قرار داد. برآورد خسارات بین ۳ تا ۵.۳ میلیارد دلار در روزهای نخست جنگ، نشان از فشار اقتصادی سنگینی دارد که تداوم آن میتواند پشتیبانی افکار عمومی اسرائیل از جنگ را فرسایش دهد و بنیامین نتانیاهو را در تنگنای داخلی قرار دهد.
این دو عامل راهبردی باعث شدند اسرائیل—با وجود آغازگر بودن در جنگ—بدون دستیابی به اهداف اعلامشده، به آتشبس تن دهد.
زیرا تداوم پرداخت این هزینهها بهصورت فزاینده، ممکن است به مرور زمان به فرسایش حمایت مردمی در اسرائیل از ادامه جنگ منجر شود؛ موضوعی که میتواند دولت نتانیاهو را با چالشی جدی در داخل مواجه کند.
طبق گزارش روزنامه اقتصادی اسرائیلی کالکالیست، **برآورد اولیه خسارات ناشی از حملات موشکی حدود ۵.۳ میلیارد دلار بوده است. همچنین، وبگاه آمریکایی بلومبرگ با استناد به دادههای وزارت دارایی اسرائیل، میزان این خسارات را حدود ۳ میلیارد دلار اعلام کرده است
ایران و پر کردن خلأها
ایران جنگ را آغاز نکرده بود و قصد آن را هم نداشت، اما پس از نبرد «طوفان الاقصی» و در سایه تهدیدهای مکرر اسرائیل و حملات پیشین تلآویو—از جمله حمله هوایی در اکتبر ۲۰۲۴—خود را برای چنین درگیریای آماده کرده بود.
از همان آغاز حمله اسرائیل در ۱۳ ژوئن (ژوئن)، ایران ادامه مذاکرات و روند سیاسی با واشنگتن را مشروط به توقف حملات اسرائیل علیه خود کرد. در عین حال، ایران اعلام آمادگی کرد که در صورت تحمیل جنگ، با قدرت وارد آن خواهد شد؛ اتکای اصلیاش نیز بر توانمندی موشکی و برگهای برندهای بود که هنوز از آنها استفاده نکرده بود—مانند بستن تنگه هرمز یا وارد کردن متحدان منطقهای خود به میدان، از جمله حزبالله لبنان که نزدیکترین گروه به مرزهای شمالی فلسطین است، همچنین الحشدالشعبی در عراق و انصارالله در یمن.
جنگ به پایان رسید، اما…
ایران، اسرائیل و ایالات متحده آمریکا—هر کدام برداشت و محاسبات خاص خود را از جنگ دارند. این درگیری نشان داد که اسرائیل توان تصمیمگیری سریع و قاطع در میدان جنگ را ندارد، آمریکا تمایلی به ورود به یک جنگ فرسایشی بلندمدت ندارد، و ایران نیز با توجه به آسیب پدافند هواییاش، تمایلی به تداوم درگیریها ندارد.
این به معنای آن است که هر طرف، در جریان این نبرد کوتاهمدت (کمتر از دو هفته)، هم نقاط قوت خود را شناخت و هم نقاط ضعفش را آشکارا دید. بنابراین، توقف جنگ نه از موضع ضعف، بلکه برای مرمت شکافها و تقویت توان دفاعی و تهاجمی صورت گرفت—آمادگی برای جنگی احتمالی دیگر، مستقیم یا نیابتی، که ممکن است در صورت شکست مذاکرات ایران و آمریکا و عدم تخریب جدی برنامه هستهای ایران، شعلهور شود.
با وجود پنهانکاری شدید اسرائیل درباره میزان خسارات، میتوان گفت ایران موفق شد در برابر حمله اسرائیل مقاومت کند و دقت و قدرت تخریب بالای موشکهایش را به رخ بکشد. همچنین روشن شد که تهران هنوز از برخی ابزارهای بازدارندهاش استفاده نکرده و آنها را برای تقابلهای احتمالی آینده محفوظ داشته، بهویژه در شرایطی که دشمنی با اسرائیل پس از این حمله، عمق و شدت بیشتری یافته است؛ چالشی جدی برای امنیت ملی، هویت تاریخی و آرمانهای منطقهای ایران
ماجرای خوشحالی امام خمینی (ره) از جانبازی آیت الله خامنه ای در شش تیر سال ۱۳۶۰ چه بود!
ماجرای خوشحالی امام خمینی (ره) از جانبازی آیت الله خامنه ای در شش تیر سال ۱۳۶۰ چه بود!
در اوايل رهبری آيت الله خامنه ای، شهيد سيد عباس موسوی (دبيرکل سابق حزب الله لبنان) برای ديدار با مرحوم سید احمد خمينی و عرض تسلیت به ایشان در خصوص رحلت حضرت امام به ايران آمد و با او ملاقات کرد.
شهيد موسويی در اين ديدار می گويد: «يک روايت هست که مضمونش اين است که پيغمبر اسلام(س) به علی(ع) می فرمايند که در آخرالزمان يکی از فرزندان من که همنام پيامبر بنی اسرائيل است به حق قيام می کند و ظالم را از کشورش بيرون می کند و حکومت تشکيل می دهد و بعد از او فرزند ديگر من از اهل خراسان که همنام علی است صاحب حکومت می شود و در دست راستش خللی وارد می شود و پرچم را به صاحب امر می دهد.»
تا سيد عباس اين روايت را گفت، سید احمد آقا جواب داد: «وقتی روز ششم تير، آقای خامنه ای ترور شد، من ترسيدم که این خبر را به امام بگويم و برای قلب ایشان مشکلی پيش بيايد و موضوع را نگفتم اما امام تا مرا ديد فرمود: فکر می کنيد که من خبر ندارم چه اتفاقی افتاده است؟ دست راست آقای خامنه ای چی شد؟»
من هم گفتم که دست راست ايشان ديگر کار نمی کند و عصب دستشان از کار افتاده است. پس از اينکه اين حرف را زدم ناگهان ديدم امام رو به قبله ايستاد و سه بار فرمود: الحمدلله! من تعجب کردم که چرا امام اين را گفتند اما اظهار ناراحتی نکردند و چيزی نگفتند! من اين ماجرا را نمی دانستم تا موقعی که شما این حديثی را گفتيد و فهميدم که منظور امام چه بود.!
منبع: «سایت مشرق، ۱۳۸۹/۵/۲، کدخبر: ۱۲۷۷»
صلحی در کار نیست آتش بس یعنی ورود به مرحله جدیدی از جنگ
✍ امیرحسین ثابتی - نماینده مجلس
معنای این آتش بس پایان جنگ نیست، بلکه ورود به مرحله جدیدی از جنگ است چون خود اسرائیلی ها بهتر میدانند که در این ۱۲ روز با وجود ضرباتی که به ایران زدند، به هیچکدام از اهدافی که میخواستند نرسیدند.
اما آن اهداف چه بود؟
۱. نابودی زیرساختهای اتمی ایران
۲. ایجاد شکاف اجتماعی و بی ثباتی سیاسی در ایران
۳. فروپاشی جمهوری اسلامی
۴. تجزیه ایران
اما حالا چه اتفاقی افتاده؟
۱. نه تنها زیرساختهای اتمی ایران نابود نشده بلکه ضربه اساسی تر را اسرائیل به زودی دریافت خواهد کرد. آن هم زمانی است که با رای اکثریت نمایندگان مجلس، پای بازرسان جاسوس آژانس به ایران قطع خواهد شد و پس از دو دهه شفافیت فعالیتهای هسته ای ایران مقابل بازرسان آژانس، به زودی غربی ها باید به “ابهام درباره برنامه اتمی ایران” عادت کنند.
۲. اکنون ملتی متحدتر از همیشه، یکصدا میگوید چرا آتش بس شد؟ ما آماده نبردی طولانی تر بودیم تا ریشه این غده سرطانی کنده شود و انتقادات نه به خاطر جنگ بلکه به خاطر این است که چرا ابرقدرتی مثل ایران، بیشتر از این یک قدرت اتمی مثل اسرائیل را هدف قرار نداده است؟
۳. فروپاشی جمهوری اسلامی و پروژه براندازی به تعبیر برخی چهره های اپوزیسیون، با این جنگ تا سالها به تعویق افتاده چون مردم حتی بسیاری از اقشار ناراضی از نظام، هیچ آینده روشن و آلترناتیو بهتری از جمهوری اسلامی را نمیبینند و جمع بندی شان این است که دشمنان این نظام، نقاط قوت همین جمهوری اسلامی را هم ندارند.
۴. تجزیه ایران نیز خوابی است که با حمله نظامی محقق نخواهد شد.
هرچند اکنون باید بدترین سناریوها را در نظر گرفت و عمر این آتش بس را چندان طولانی تصور نکرد. هدف رژیم صهیونیستی از این آتش بس، حتما یک غافلگیری دیگر است و به تعبیری این نبرد سرنوشت ساز نه تنها با آتش بس تمام نشده بلکه تازه وارد مرحله جدیدی خواهد شد. لذا مثل یک بازی فوتبال که در دقیقه ۹۰ برنده و بازنده آن مشخص میشود، هنوز تا پایان بازی زمان زیادی باقی مانده است.