اسرار اربعین
بسیار جالب ….
🔴 سخنان ٤٩ سال پیش رهبر انقلاب در خصوص اربعین
استاد سید علی خامنهای با اشاره به حدیث معروفی که زیارت اربعین را از نشانههای مومن شمرده، فرمودند:
🔸شیعه یک جمع متفرقی بود. یک جامعهای بود که در یک جا، در یک مکان زندگی نمیکردند. در مدینه بودند، در کوفه بودند، در بصره بودند، در اهواز بودند، در قم بودند، در خراسان بودند، اطراف و اکناف بلاد. اما یک روح در این کالبد متفرق و در این اجزا متشتت در جریان بود.
🔹مثل دانههای تسبیح یک رشته و یک نخ همه اینها را به هم وصل میکرد. چه بود آن رشته؟ رشته اطاعت و فرمانبری از مرکزیت تشیع، از رهبری عالی تشیع یعنی امام. همه این رشتهها به آنجا متصل میشد. قلبی بود که به همه اعضا فرمان میداد. و به این ترتیب تشیع یک سازمان و یک تشکیلاتی بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند اما بودند کسانی که از حال همه با خبر بودند. اطاعت و فرمانبری آنها به حساب بود، فریاد زدنشان از روی دستور بود، سکوتشان بر طبق نقشه بود.
🔸همه چیزشان با حساب بود. فقط یک عیبی کار آنها داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر میدیدند. اهل یک شهر، شیعیان یک منطقه البته یکدیگر را میدیدند. اما یک کنگره جهانی لازم بود برای شیعیان روزگار ائمه (ع).
🔹این کنگره جهانی را معین کردند. وقتش را هم معین کردند. گفتند در این موعد معین در آن کنگره هر کس بتواند شرکت کند. آن موعد روز اربعین است و جای شرکت، سرزمین کربلا است. چون روح شیعه روح کربلایی است، روح عاشورایی است. در کالبد شیعه تپش روز عاشورا مشهود است. شیعه هر جا که هست دنبالهروی عاشورای حسین است. این هم که میبینی همه جا این تپشهایی که در شیعه مشهود شده، از آن مرقدِ پاک ناشی شده. این شعلههایی بوده که از آن روح مقدس و پاک و از آن تربت عالی مقدار سرکشیده. به جانها و روحها رسیده. انسانها را به گلولههای داغی تبدیل کرده و آنها را به قلب دشمن فرو برده.
🔸بنابراین مسئله اربعین یک مسئله مهمی است، اربعین یعنی میعاد شیعیان در یک کنگره بینالمللی و جهانی برای سرزمینی که خودش خاطرهانگیز است آن سرزمین. سرزمین خاطرهها است، خاطرههای باشکوه، خاطرههای عزیز، سرزمین شهدا، مزار کشتهشدگان راه خدا، اینجا جمع بشوند تشیع، پیروان تشیع و دست برادری و پیمان وفاداری هر چه بیشتر بدهند.
🔹اگر امروز هم بتوانند شیعیان آن سرزمین پاک و مقدس را یک چنین میعادی قرار بدهند. البته بسیار کار بجا و جالبی خواهد بود و همین دنبالهگیری از راهی است که از ائمه هدی (ع) به ما ارائه دادند.
🔻سخنرانی در مسجد امام حسن مجتبی (ع) / مشهد ۲۴ اسفند ۱۳۵۲
پناهندگی حضرت اباعبدالله ...
⭕ چه چیز باعث شد به سمت مکه #مهاجرت کنید .. آیا آنجا را برای #پناهندگی خود انتخاب کردید ..
✅ من در سوم شعبان سال شصت هجری وارد مکه شدم و به دو دلیل آنجا را برای شروع قیامِ خودم انتخاب کردم
یک ؛ مکه حرم الهی است . امنیت بیشتری در آن جا حاکم هست . دستگاه حکومت هم مجبور است نسبت به مکه احترام بیشتری قائل شود ..
دو ؛ با نزدیک شدن به ایام حج و حضور مسلمانان از سرتا سرِ ممالک اسلامی در آنجا میتوانستم در کمال #امنیت دیدگاه های خودم را ابراز کنم .. با گروه های مختلف دیدار کنم و #علت مخالفت خود را از دستگاه اموی و یزید بیان کنم .. زمان و مکان خوبی برای #تبیلغ بود ..
⭕ به حتم این را قبول دارید که مراسم حج یک دستور الهی است و رها کردن آن و بی توجهی نسبت بدان بی حرمتی به فرمان خداست … پس چرا قبل از آنکه مراسمِ #حج را به پایان برسانید اون رو نیمه کاره رها کردید .. این عملِ شما توهین به #مقدسات بود ..
✅ این سخنِ شما زمانی صحیح هست که انسان بدون عذر شرعی ، عمل ِ واجبی را ترک کند ..
#حفظ_جان در اسلام از اهم واجبات است
نمی توانستم تا پایانِ مراسم حج در مکه بمانم چون تصمیم گرفته بودند مرا در حین مراسم حج به قتل برسانند و بعد ، شایع کنند که من با شخصی اختلاف داشتم و او مرا کشته است
این کار باعث میشد که اولاََ حرمت خانه خدا شکسته شود و در حرم امن الهی خونی ریخته شود .. ثانیاََ قبل از آنکه مردم از علت قیام من با خبر شوند مرا بکشند و خونم به هدر برود بدون آنکه کسی بداند چه شده …
ادامه دارد …
#نذر_قلم
✍بانوی کویر /ف.خ
آشوبگر
⭕ شما در جایی فرموده بودید دنیا وسیله ای برای آزمایش و خانه ای زودگذر است … پس به چه دلیل برای #حکومتِ زودگذرِ دنیا دست به قیام زدید و جان انسانهایی را گرفتید … یا آنکه به قصد #شهادت قیام کردید ؟؟
✅ بنده در چندین نوبت ، هدفِ خودم را از قیام بیان کردم ؛ من برای اِحیای سنّتِ جدم پیامبر قیام کردم ..
این هدفِ من یا به شهادت منتهی می شد یا به حکومت .
《 چگونه بعضی از سخنانِ مرا از بَر هستید و از بعضی دیگر غافل !! 》
⭕ شما رو #آشوبگر می خوانند .. شما #جنگ_طلب هستید .. چرا برای جنگیدن و کشت و کشتار عجله داشتید..
✅ تاریخ گواهی خواهد داد که من شروع کننده جنگ نبودم .
تلاش من آن بود که با #گفتمان و موعظه ، دشمن را از جنگ منصرف کنم و تا حدودی هم موفق شدم …( حرّ بن یزید ریاحی ، فرمانده نظامی کوفه را به یاد بیاورید ) …
من به همراه خانواده آمده بودم این خود سند محکمی است که قصدِ من جنگیدن نبود …
⭕ از همان روزِ اولی که شما علیه #نظامِ_حاکم قیام کردید میشد حدس زد که سرانجامش مرگ است … شما هم قطعا آن را می دانستید .. پس قیامِ شما نوعی #خود_کشی محسوب میشد … قتلِ نفس گناه کبیره است . خداوند از آن نهی کرده..
✅ خودکشی نوعی حقارت نفس است . خودکشی یعنی پوچی و نداشتن هدف .
زمانی مرگ را میتوان خودکشی نامید که هدفی بالاتر از جانِ آدمی نباشد
من با علمِ اینکه کشته خواهم شد در این مسیر قدم نهادم چون هدفی داشتم با ارزش تر از جانم و آن اِحیای سنت جدّم و بیداری امت اسلامی بود ..
ادامه دارد …
#نذر_قلم
✍ بانوی کویر/ ف.خ
نقض حقوق بشر ...
⭕ شما #حقوق_بشر را نقض کردید .. چرا اعضای خانواده خود را در این سفرِ پر خطر با خود همراه کردید . چرا آرامش را از خانواده خود سلب کردید … می توانستید آنها را در جایی اَمن نگه دارید ..
✅ از فردی همچون یزیدِ میمون بازِ شراب خوار این احتمال زیاد بود که #خانواده من را گروگان بگیرد تا از من بیعت زورکی بگیرد .
خانواده من با کمال میل و رضایت مرا همراهی کردند ..
اهل بیت من و خانواده ام #سپاهی بودند برای #پاسداری از اهداف من و انتقال آن به آیندگان ..
⭕ منظور شما از سنت پیامبر چه بود که قصد اِحیای آن را داشتید .. و به خاطره آن دست به قیام زدید .. باید مسئله مهمی بوده باشد که شما به خاطره آن از جان خود گذشتید .
✅ بنی امیه در طول مدتی که خلافت را #غصب کردند برای آنکه بتوانند بر مسلمانان حکومت کنند #بدعت هایی را اِحیا و سنتهای پیامبر را محو کردند .. یعنی جای معروف و منکر را عوض کرده بودند . این کار در زمان یزید به نهایتِ حدّ خود رسیده بود و تا اینکه بر خود واجب دانستم بر ضد #عمل حکومت قیام کنم
من آمده بودم هر آنچه معروف بود را امر کنم و از هرآنچه منکر بود نهی کنم تا اسلام را از تباهی و هلاکتِ دائمی نجات دهم .
*برخی از بدعت های آن زمان ؛ تعصبات قبیله ای ، تبعیض ، هدف دنیایی. عمل به حرام الهی
*سنتهای پیامبر؛ انسان محوری ، مساوات ، هدف قرب الهی. عمل به حلال الهی
ادامه دارد …
#نذر_قلم
✍ بانوی کویر /ف.خ
احیای سنت پیامبر ..
⭕ بهتر نبود برای احیای سنت پیامبر و اعتراض به وضع موجود به جای جنگ و خون ریزی ، با یزید #مذاکره میکردید ..
✅ اجازه بدهید مذاکره را برایتان شرح دهم ؛
مذاکره یعنی رسیدن به درکِ مشترک // من با یزید درک مشترکی نداشتم
مذاکره یعنی رفع نقاط اختلاف // یزید به دنبال بیعت بود و به هیچ عنوان از بیعت خواستن صرف نظر نمیکرد و من هرگز حاضر به چنین کاری نبودم ..
هدف از مذاکره رسیدن به توافق بُرد بُرد است یعنی طرفین از مذاکره راضی و خشنود بیرون بیان // این هم ممکن نبود به همان دلایلی که گفته شد
باز هم میگویید مذاکره ؟؟؟؟؟
⭕ برادر شما امام حسن با معاویه بیعت کرد چرا شما با یزید که پسر همان معاویه بود بیعت نکردید .. چرا دو عملکرد متفاوت از دو امام را شاهد بودیم .. بیعت شما میتوانست جلوی این همه کشت و کشتار را بگیرد ..
✅ معاویه با یزید تفاوت بسیار داشت هر چند در باطن فرقی بینشان نبود . معاویه بسیار مکار و حیله گر بود سیاست سرش می شد .. برای منافع خود در ظاهر ، اسلام را رعایت میکرد و به احکام اسلام پایبند بود
ولی یزید آن زیرکی را از پدرش به ارث نبرده بود .. جوانی بود هوس ران ، شراب خوار ، سگ باز ، بوزینه پرست.
این چنین فردی میتوانست جانشین پیامبر خدا باشد ؟؟؟
⭕ شما که میگویید حفظ جان از اهَم واجبات است .. پس چرا برای حفظ جانتان #تقیه نکردید . شما میتوانستید بر خلافِ نظر و عقیده قلبی خود عمل کرده و با یزید بیعت کنید تا ضرری متوجه شما نشود ..
✅ تقیه زمانی واجب است که به واسطه آن ضرری دفع شود .
اگر در آن زمان و به سبب آن مَردَک تقیه میکردم ؛
جانِ اسلام به خطر می اُفتاد ..
جاهلیت حیاتی دوباره می گرفت ..
زحَمات چندین ساله پیامبر تباه می شد ..
با تقیه کسی جانشین پیامبرِ خدا می شد که در دستش شراب و در کنارش بوزینه ای با جامه های دیبا نشسته بود …
ادامه دارد ….
#نذر_قلم
✍ بانوی کویر/ ف.خ